از دست این بدخوابی ها :(

ساخت وبلاگ
نصفه شب نوشت های درهم یک بدخواب شده :

امشب کرنومتر نشون میداد که یک ساعت غلت /غلط زدم توو رخت خواب و خوابم نبرده !

دیگه دیدم فایده نداره خوابم نمیبره !سرچ کردم " چگونه شب ها راحت بخوابیم" و بعدش پریدم سر یخچال یه لیوان شیر خوردم بعد هم اومدم برای بار nام اهنگی که تو پست قبل لینکش رو گذاشتم , گوش میدم . 

تا حالا نشده بیشتر از 20 ساعت بی خوابی بکشم . دارم فکر می کنم اگر 30 ساعت نخوابم چی میشه ؟! چه شکلی میشه ؟؟؟ خیلی قبل تر از این ها جایی خونده بودم کسی که 23 ساعت (یه همچین چیزی) پشت سر هم بیدار باشه بعد از این ساعت هوشیاریش در حدی میشه که ال/کل مصرف کرده ولی هیچ عددی ننوشته بود که معادل چه مقدار مصرف و ... !  دوست داشتم محض تنوع هم شده تا جایی که به مرز مردن از خستگی برسم (اغراق !)بیدار بمونم ببینم چی میشه ؟! حیف فردا نیاز به هوشیاری کامل دارم وگرنه شاید این بار تست می کردم . 

 

نصفه شب ها که میشه ولی کار به ذهنم می رسه واسه انجام دادن ولی روز ها که میشه بی خیال انجامش میشم , یعنی ناتوانی انجام یه سری از کارها توشب باعث جذاب به نظر رسیدنش میرسه ؟؟؟ 

 

---

یه کاری که خیلی تو ذهنم بوده و هیچ وقت انجامش ندادم اینه که یه دفتر بردارم با موضوع " ایکس درمانی" بعد در مورد خودم و فکرام هرچی که لازمه بنویسم داخلش به شول سوال جواب . مثلا این که دقیقا دوست دارم چه تغییراتی تو کدوم قسمت های زندگیم انجام شه و این که من از جون زندگی چی میخوام و بهچقدرش رسیدم و به بقیه اش چه جوری باید برسم ؟ یه جوری انگار این ایکس درمانی نشونم میده من با خودم چند چندم و توچه وضعیتی ام و هر جا که زیر پوستی حالم خوب نیست دلیلش چیه ؟ و اگر خوشحالم چرا ؟ و این که من دقیقا دنبال چی ام که از نظر دیگران خیلی چیزا دارم که باید باعث خوشحالیم باشه و تو ارزوهای دیگرانم نمی گنجه ولی من خوشحال نیستم ؟

--------

مَرجی می گفت کیفی که من دوخته بودم روبرده  به پسرش و برادرش که هر دو بی اندازه ایرادگیر هستن نشون داده و کلییی تعریف کردن (ایکون نیش باز در دل وظاهر خونسرد!)

-------

جدیدا حس می کنم درگیر اختلال اروتومانیا شدم :||||| اقای بغل خوب وکراش بداخلاق و اقای شبه ِ رئوف :/ 

نه زیاد شدن !مرضم حاد تراز این حرفاس

_______

امروز خاله داشت می گفت مهدیه ( دختر دوستش )خیلی رک به فلان دلیل , من فهمیدم من مرز رک بودن روزیادی ردکردم :))

_______

حس می کنم این همه پریشدنی به حجم وسایلمم ربط داره . چی میشد به کتاب هام انقدر دلبسته نبودم و همه رو رد می کردم می رفت ؟؟همش حس می کنم به اطلاعات گذشته مجدد نیاز پیدا می کنم ونمیتونم از کتاب هام دل بکنم

_______

تعدد پریشونی میاره !

-----------

دلم واسه ی اقای مَنشی و لوس بازی هاش تنگ شده , چجوری یه مردی که انقدر مردونه اس میتونه تا این حد شوخی کنه و عشوه بیاد محض شوخی ؟؟؟؟ کصافتِ دوست داشتنی دیوونه کننده ! تنها مردی بود که تواین همه سال چشممو گرفت , کاش چند سال زودتر می دیدمش شاید شرایط متفاوت میشد :)))

 

این همه کاریزماتیک بودن تو وجود یه ادم عجیبه . خیلی دوست داشتم یه روز میتونستم نشگونش بگیرم !(از محبت زیاد !) ولی خب تهش داشتم به یکی از دوستام می گقتم هر چند این مردا خیلی جذابن ولی واسه زندگی مشترک و واسه زنشون اونجوری که باید باشن نیستن و جنازشون به خونه میرسه صبح زود میرن بیرون 10 شب میان خونه بیهوش میشن از خستگی ! این ادم حوصله اب واسه زنش میتوته کنار بذاره ؟ کاش بذاره :)

-----------

یکی دو شب پیش به یاد دوران طفولیت " 35 کیلو امیدواری رو خوندم" . دوست دارم یه روز هم به یاد اون موقع ها "رامونای شجاع" رو بخونم .یه چیزای ساده ای بدجور خواستنی میشن بین خاطرات کودکی , مثل همین رامونا . 

----------

به داداش کوچیکه غبطه میخورم , خیلی ادم رهائیِ تعلقاتش به اشیا و ادم ها و مکان ها خیلی ناچیزه . من از همین کتابام بگذرم تمومه!

__________

من تو گذشته چی میخوام که دست از سر کتاب درسی ها بر نمیدارم ؟؟؟ از اینده چی میخوام که هرچی کفش ولباس میخرم میذارم واسه بعد ؟؟؟؟؟؟؟؟ 

________

بیدار موندن از یه ساعتی به بعد تو شب , علایم روانی شدن رو تشدید می کنه !

___________

مجدد : این اهنگ "هر جا برم" ریتمش خیلی فاز میده:)))

_________

از رنگ قهوه ای متنفرم !از صورتی هم همین طور !بقیه رنگها رو  دوست دارم ^_^

_____

مرورگرمو به روز کردم مشکل ریز بودن فونت بعضی از بلاگرا حل شد . خوشخالم که میتونم راحت وبلاگ هوپ رو بخونم من بعد :) 

_____

به عمو عباس میگم به نظرتون نهنگ عنبر چه جوری بود ؟؟ عمو عباس هفتاد و اندی ساله اس و بسیار مذهبی !اصلا همین که دستور ندادن حین فیلم خاموش کنیم تلویزیون رو , خیلی بود ! در مورد فیلم گفتن : برای تفریح و خنده خوب بود ولی نباید الگو برداری کرد از این فیلم ها ! چون تخیل نویسنده اس !

الان دقیقا من نفهمیدم کدوم بخشش رو نباید الگو برداری کنم ؟؟ نباید سه چهار بار شوهر کنم یا نباید تو دوران مجردی برم خونه دوست پسرم که فیلم با هم ببینیم ؟؟!! :)))

----------

 

همیشه اون شکلی که به نظر می رسه ٬ نیست...
ما را در سایت همیشه اون شکلی که به نظر می رسه ٬ نیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6malakitia بازدید : 116 تاريخ : شنبه 30 دی 1396 ساعت: 18:34