بله !پسر کوچولو کسی نبود جز پسر ارشد ِ رییس . وقتی رفتم تو اتاق رییس سلام کردم بهش :))
وای خدا چقدرذوقشو کردم , شکل شکل شکل ِ رییس بود قیافتا , منتها اخلاقا خیلی ساده و ارومه . دومین باری بود که می دیدمش , خیلی دوست داشتم محکم تو بغلم فشارش بدم ولی چون با من اشنایی نداشت اگر این واکنش رو نشون میدادم بچه زهره اش اب میشد احساس ناامنی بهش دست میداد .
وقتی رییس داشت به پسرش نگاه می کرد و باهاش صحبت می کرد تمام قد یه پیرمرد می دیدم نه اون پسر بچه ای که مدام شیطنت می کنه و من از دستش آسی میشم ...
پ.ن : از اتاق فرمان اشاره می کنن " عاصی شدن " درست ِ . از ریشه ی عصیان کردن . ممنونم پریا جانم :)
همیشه اون شکلی که به نظر می رسه ٬ نیست...برچسب : نویسنده : 6malakitia بازدید : 84