لب مرز

ساخت وبلاگ

17 شهریور 98 (یک شنبه)

دقیقا وقتی قاطع تر از همیشه بودم واسه رفتن و دو سه بار مساله رو جدی مطرح کردم ,  لیز خوردم . 

همه چیز از یه سوتفاهم اواخر مرداد ماه امسال شروع شد .... اشک ها , ناراحتی ها , قرص های اعصاب با دوز بالا , زنگ زدن به خانم هیات مدیره , دیدار با دکتر ِ همکار مرموز و خیلی چیزهای دیگه ....

یک شنبه اومدم اب پاکی رو بریزم رو دستش .قبل از این که شروع کنم کلی پیشنهادات مختلف داد واسه بهتر شدن کیفیت کار ! از ناراحتی هاش گفت و گفت از ناراحتی هام گفتم و گفتم . بینش ناراحت شد از یاد اوری یه سری چیزا , بینش تُن صدام عوض شد از بیان یه سری حرف ها . گفت پیشنهادی که واسه جا به جایی کارم دادم تو مرکز ممکن نیست . گفتم خودمم بهش فکر کردم به همین نتیجه رسیدم . بین صحبت هامون فهمیدم چرا همکار قبلی ناگهانی رفت اونم در شرایطی که خیلی خوب بود . گفتم حس مب کنم منم به اون مرحله رسیدم گفت نهههههه . گفتم خستم . گفت فکر کن . گفتم الان برم بهتر از دو سه ماه دیگه اس , واسه شما که تو شلوغی هاتون به مشکل برنمیخورید . گفت فقط شرایط خودتو درنظر بگیر . هر چقدر میخوای فکر کن . 

دو دل بودم واسه رفتن یک دل شدم و حالا هزار دلم ! از طرفی تو صحبت های اولیه جای جدید یه قول های ریزی دادم واسه همکاری تو تایم خاصی از طرفی شرایطش نیست ! نمیدونم چقدر بشه به موازات هم پیش برد . انتخاب بین خوب و خوبتر هم مثل انتخاب بین بد و بدتر خیلی سخته . 

یه سوالی اخر صحبت هامون ازش پرسیدم گفتم وقتی میخوای بیای سر کار خوشحالی یا صرفا از سر وظیفه و عادت میاید سرکار؟ گفت خوشحالم و با میل و رغبت میام . گفتم یعنی نشده بگی وای باید دوباره برم سر کار ؟گفت نه . همیشه با این نیت میام که قرار به کسی کمک کنم و از درد و مشکلاتشون کم کنم و تو حال خوبش سهیم باشم . گفتم اگر کسی میل و رغبتش رواز دست بده به نظرتون منطقیه ادامه ی کار ؟ گفت بستگی داره تا چه باشه یعنی بدش بیاد ؟ گفتم نه ولی در حد انجام وظیفه باشه فقط . گفت باید واسه خودش انگیزه ابجاد کنه , گفتم اگذ جواب نداد ؟ گفت خب کارش رو نهایت عوض کنه . گفتم حس می کنم من تو این مرحلم , لب مرز. .

گفت فکر کن هر چقدر که میخوای . 

رفتم بهترین جای دنیا . 

همیشه اون شکلی که به نظر می رسه ٬ نیست...
ما را در سایت همیشه اون شکلی که به نظر می رسه ٬ نیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6malakitia بازدید : 93 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 2:48