دل نکن

ساخت وبلاگ

9شهریور 98 (شنبه)

این پست با گوش دادن به اهنگ " دل نکن " بهنام بانی خونده شه....

روز سوم جای جدید

روز اول مجوز کار ...6 تا :) روز خسارت گوشواره :) 

______

روزی که کتف راستم گرفته بود . 

روزی که گفتم خوب شد که داره اینطوری میشه .  به عبارتی " پس شد انچه شد"  روزی که کلافم کرد با بهانه گیری هاش,روزی که بابت تصمیم هام مصمم تر شدم .

روزی که دوباره چشم هام پر از اشک شد از حس کردن نزدیک بودنش . روزی که اصرار کرد بگم چرا این چند وقت اشک ریختم ؟! که نگفتم .... که گفتم به موقعش میگم ... که گفت میخوای شوهرکنی ؟که گفتم نه و مگه این مساله گربه داره ؟!

که گفتم تولدت کیه ؟! که گفت چهار .که اومدم بیرون از 2 . که گفت چرا اومدی بیرون؟ که گفتم انقدر اعصاب خودتون و منو خرد نکنید . که از دفترش اومدم بیرون . که دوباره تن صدام از اشک هایی که ریختم عوض شد . که اخر طاقت نیاوردم و روی سه تا کارت که واسه لیست هام گذاشته بود نوشتم سربسته که چی شده ... که به امیدشرایط بهتر واسه خودم و خودت ...که روزای اخر کمتر حرص بدیم و حرص بخوریم ... که اگر ماجرا قطعی شد بهت زودتر میگم وقت داشته باشی .وقتی دفتر روز و رسید و ... رو میذاشتم رو میزش که پشتش نشسته بود تمام توانم رو جمع کرد دویدم از در بیرون . که اشک هام سر میخورد رو گونه .... که نصف بیشتر راه رو تا خونه دویدم .... که وقتی رسیدم خونه سرماخوردگی رو بهانه کردم . 

که جدا شدن از تو سخت ترین بخش زندگیم بود .

 

که فردا با چشمای زشت و پف کرده بیدار میشم و تا شب باید بابتش به این و اون جواب پس بدم . 

که نمیشد عزیز دلم نباشی؟!

همیشه اون شکلی که به نظر می رسه ٬ نیست...
ما را در سایت همیشه اون شکلی که به نظر می رسه ٬ نیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6malakitia بازدید : 112 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 2:48