یادم باشه ها

ساخت وبلاگ

مخاطب این پست قبل از همه خودم , خودم و باز هم خودم هستم!

یادم باشه تو زندگیم انقدر محبت و توجه و وقت برای کسی صرف نکنم که اگر نامهربونی و بی احترامی ازش دیدم , سرخورده شم و بخوام از حداقل های احترام نسبت به اون ادم دور بشم . 

 

معلوم بود عصبی شده .... کورتون زده بود به خاطر خونریزی دستگاه گوارشش . مادر شوهرش با شکستگی تو قسمت هیپ و فمور رو به رو شده بود و عمل های سنگین و .... 

این خانم تمام هفته ی گذشته رو به مراقبت از مادرشوهرش گذرونده بود تو بیمارستان  . و مشغول سفارش مادرشوهرش به دوست و اشناهای درمانگرش بود که عمل حاج خانم به موفقیت ختم شه .

با وجوداین که خانم فمور اسیب دیده 5 تا دختر داشت , همراه اولش تو این مدت  عروسش بود و دخترها به بهانه های مختلف شونه خالی می کردن .

یه عروس سرخورده رو به روی من بود .... می گفت میدونن وضعیت فیزیکی خودم چجوریه یکم بهم فشار بیاد. و عصبی بشم دستگاه گوارشم با خونریزی رو به رو هست اما.....می گفت انقدر زحمت کشیدم واسه مادرشوهرم اما تهش با دعوا و زشتی و طلبکاری ازم پذیرایی کردن و انقدر اعصابم خرد شده از دیروز تا حالا  که حد نداره ..... چشماش تمام مدت صحبت دو دو می زد .

 

تو این ماجرا به نظرتون مقصر کیه ؟! عروسی که بیش از حد به خودش صدمه زده ؟؟؟خواهر شوهر ها که قدرنشناس بودن ؟! مادرشوهر که مصدوم شده ؟! 

تو روابط شخصیتون به طور معمول چه ادم هایی رو ترجیح میدید ؟ منظورم کسانی مثل دوست همکار و ... هست . ترجیح میدید ادمی رو به روتون باشه که مرتب زیاد بهتون محبت کنه و یهو رفتارش عوض شه. یا ترجیحتون حضور ادم هایی هست که اهسته و پیوسته هستن و نه بهتون محبت انچنان می کنن نه بهتون اهانت میکنن؟؟؟ادمی که همیشه خوبی می کنه اما یهو یه تیکه قلمبه سلمبه بهتون میندازه رو بیشتر می پسندید یا ادمی که بس تفاوت هست به محیط ؟!

دوست داشتید نظراتتون رو باهام در میون بذارید , خوشحال میشم دیدتون رو نسبت به این مسائل بدونم

همیشه اون شکلی که به نظر می رسه ٬ نیست...
ما را در سایت همیشه اون شکلی که به نظر می رسه ٬ نیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6malakitia بازدید : 96 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 16:30