#خرما جون :)))

ساخت وبلاگ

حالا از پیام های عجیبش که می فرسته بگذریم....

دیروز (جمعه ) یه مساله ای رو مطرح کرد به عنوان تمرین ....

امروز یه جوری تو نقش فرو رفتم که وقتی فهمید چی کار کردم و همه اش فیلم بوده ، کف و خون قاطی کرد :))) هم خوشش اومده بود هم شوکه شده بود!!!

و روزی بود که هی به زور باید جدا می کردمش از خودم . هیچ وقت ازین کارا نمی کرد با این که حسش رو داشت ولی خب ‌...

آخرش عصری تو پیام هایی که رد و بدل میشد خواهش کردم یکم متوجه حد و حدود ها باشه ....

ولی در کل برام قابل احترامه ....

اگر قبل تر بود گارد شدیدی به خودش و کاراش می گرفتم ولی دیگه خسته تر از اونم که بخوام واکنش خاصی نشون بدم تو زندگیم.... به قول دوستم که همیشه نصیحتی با این مضمون داره " یکم گاردت رو بیار پایین"

همیشه اون شکلی که به نظر می رسه ٬ نیست...
ما را در سایت همیشه اون شکلی که به نظر می رسه ٬ نیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6malakitia بازدید : 69 تاريخ : پنجشنبه 25 اسفند 1401 ساعت: 20:46