دارم گوله گوله اشک می ریزم بابت تمام حقیقت های تلخی که نمیتونم کاری برای تغییرش انجام بدم ....واسه همه حرف های تلخی که امروز شنیدم و خودمم میدونستم از قبل , اما تلخی شنیدنش از زبون دیگران , صد چندان بود ...
أه بازم سردرد گرفتم ...
آدمی ِ دیگه .... گاهی لازمه بعد از نقاب خنده هاش و محکم بودن هاش , یواشکی دلگیر شه و اشک بریزه و تو خودش مچاله شه :)
بعدا نوشت : 15:08 همون روز : حالم خوبه :)
همیشه اون شکلی که به نظر می رسه ٬ نیست...برچسب : نویسنده : 6malakitia بازدید : 82