همیشه اون شکلی که به نظر می رسه ٬ نیست

ساخت وبلاگ

خیلی بیشتر از قبل، باهاش شوخی و کل کل می کنم ....

انگار قبل رفتن ، همه چی رنگی تر میشه :)

هر شب حدود ساعت ۱۰ دعا می کنم که خدایا همه چی ختم به خیر بشه .....

همیشه اون شکلی که به نظر می رسه ٬ نیست...
ما را در سایت همیشه اون شکلی که به نظر می رسه ٬ نیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6malakitia بازدید : 4 تاريخ : دوشنبه 17 ارديبهشت 1403 ساعت: 19:00

به دوری ازش که فکر می کنم ‌، دلم بدجور میگیره ....هوای چشمام ابری میشه ....

انگار زندگی چیزی نبست جز این تکرارهای دردناک لعنتی :(

#خدایا طلب صبر و طاقت دارم ازت

#عمریست گرفته ای مبادا رها کنی .....

همیشه اون شکلی که به نظر می رسه ٬ نیست...
ما را در سایت همیشه اون شکلی که به نظر می رسه ٬ نیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6malakitia بازدید : 4 تاريخ : دوشنبه 17 ارديبهشت 1403 ساعت: 19:00

خدایا سایه ای که عامل شیفتگی من هست رو نشونم بده :( همیشه اون شکلی که به نظر می رسه ٬ نیست...
ما را در سایت همیشه اون شکلی که به نظر می رسه ٬ نیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6malakitia بازدید : 3 تاريخ : دوشنبه 17 ارديبهشت 1403 ساعت: 19:00

امروز من اولین مصاحبه زندگیم و تجربه بسیور جالبی بود:)))) همیشه اون شکلی که به نظر می رسه ٬ نیست...
ما را در سایت همیشه اون شکلی که به نظر می رسه ٬ نیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6malakitia بازدید : 5 تاريخ : يکشنبه 26 فروردين 1403 ساعت: 18:42

به طرز عجیبی هر وقت با "لته" صحبت می کنم ،صحبت هامون کشدار میشه .... مثل یه شکلات خوشمزه که میخوری هی می چسبه به قسمت های مختلف دهنت و مزه مزه اش می کی و با لذت هر تیکه اش رو از یه گوشه لپت هدایت می کنی روی زبون (مثالش هم عجیب در اومد همیشه اون شکلی که به نظر می رسه ٬ نیست...ادامه مطلب
ما را در سایت همیشه اون شکلی که به نظر می رسه ٬ نیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6malakitia بازدید : 6 تاريخ : يکشنبه 26 فروردين 1403 ساعت: 18:42

روژ ۲۰ فروردین حوالی ساعت ۲ عصر دیدن ِ "مدیر صادقانه" چقدر این بشر کاریزماتیک و عجیب بود .... دو دهه تجربه اش رو در اختیار من گذاشت .... همیشه اون شکلی که به نظر می رسه ٬ نیست...
ما را در سایت همیشه اون شکلی که به نظر می رسه ٬ نیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6malakitia بازدید : 6 تاريخ : يکشنبه 26 فروردين 1403 ساعت: 18:42

دو سال پیش چقدر حالم بد بود ...امروز که دارم می نویسم سردرد های شدیدم تا بیش از ۹۰ درصد خوب شدهوقتی به تعادل آنیما و انیموس رسیدم تو زندگیم ،از اون دویدن طاقت فرسایی که همیشه تو زندگیم بود و روال فرسایشی پیدا کرده بود ،خلاص شدمعلت چمدون به دستیم رو فهمیدم و احساس ناامنی که از سال ها قبل همراهم بوده ....به الگوریتم انتخاب اشتباه رسیدم ..فرافکنی هام رو دیدم و این که آدم های اشتباه زندگیم " چون خیلی خودشون بودن" واسه من جذاب بودن وگرنه تناسبی با زندگی من نداشتن رو دیدم ....عاشق جنسیت خودم شدم و این بار انرژی زنانه رواوردم تو زندگیم و کارامیاد گرفتم بیشتر خودم باشم و ارزش های جا گذاشته ی زندگیم رو پیدا کردم ....امروز که دارم می نویسم از کنترلگری نامحسوسی که همیشه گوشه روانم بود ؛چندین ماهه رها شدم و چقدر زندگی این طوری قشنگ تره....دقیقا وقتی دوره سایه ها رو گوش کردم، دو تا از آدم های اطرافم به شدید ترین حالت ممکن سایه هام رو نشون میدادن و چقدر قشنگ بود برام که هر تغییر ک‌چیزی که میدادم به درونم، رفتار اون ها به وضوح عوض میشد ....وقتی کنترلگری رو کنار گذاشتم و نخواستم به زور به زندگی ایگرگ بزرگ آگاهی بدم ، به شکل عجیبی مسیر زندگیش جوری رقم خورد و کلاس هایی رو شرکت کرد بت همون مضمون هایی که من همیشه میخواستم بهش بگم و آماده دریافتش نبود ....من تغییر کردم و ایکس بزرگ هم از راه دیگرو دوری ، با من هم مسیر شد و این خودش یه معجزه بود ....یه روز سال ۱۴۰۱ یه دعا زیر بارون کردم و دو یه روز بعدش چیزی ناگهان به ذهنم رسید که زمینه ساز ِ مستجاب شدن دعام بود .... و آدمی وارد ژندگی ایگرگ کوچیک شد که انگار خدا سفارشی واسه مون ساختتش و چقدر دیدن تک تک رفتارهای این خانواده قشنگ بود ❤همین ندای حسن . همیشه اون شکلی که به نظر می رسه ٬ نیست...ادامه مطلب
ما را در سایت همیشه اون شکلی که به نظر می رسه ٬ نیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6malakitia بازدید : 16 تاريخ : دوشنبه 2 بهمن 1402 ساعت: 11:52

امروز اولین جلسه ... #کلاس جدید همیشه اون شکلی که به نظر می رسه ٬ نیست...
ما را در سایت همیشه اون شکلی که به نظر می رسه ٬ نیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6malakitia بازدید : 17 تاريخ : دوشنبه 2 بهمن 1402 ساعت: 11:52

دو سال پیش چقدر حالم بد بود ...امروز که دارم می نویسم سردرد های شدیدم تا بیش از ۹۰ درصد خوب شدهوقتی به تعادل آنیما و انیموس رسیدم تو زندگیم ،از اون دویدن طاقت فرسایی که همیشه تو زندگیم بود و روال فرسایشی پیدا کرده بود ،خلاص شدمعلت چمدون به دستیم رو فهمیدم و احساس ناامنی که از سال ها قبل همراهم بوده ....به الگوریتم انتخاب اشتباه رسیدم ..فرافکنی هام رو دیدم و این که آدم های اشتباه زندگیم " چون خیلی خودشون بودن" واسه من جذاب بودن وگرنه تناسبی با زندگی من نداشتن رو دیدم ....عاشق جنسیت خودم شدم و این بار انرژی زنانه رواوردم تو زندگیم و کارامیاد گرفتم بیشتر خودم باشم و ارزش های جا گذاشته ی زندگیم رو پیدا کردم ....امروز که دارم می نویسم از کنترلگری نامحسوسی که همیشه گوشه روانم بود ؛چندین ماهه رها شدم و چقدر زندگی این طوری قشنگ تره....دقیقا وقتی دوره سایه ها رو گوش کردم، دو تا از آدم های اطرافم به شدید ترین حالت ممکن سایه هام رو نشون میدادن و چقدر قشنگ بود برام که هر تغییر ک‌چیزی که میدادم به درونم، رفتار اون ها به وضوح عوض میشد ....وقتی کنترلگری رو کنار گذاشتم و نخواستم به زور به زندگی ایگرگ بزرگ آگاهی بدم ، به شکل عجیبی مسیر زندگیش جوری رقم خورد و کلاس هایی رو شرکت کرد بت همون مضمون هایی که من همیشه میخواستم بهش بگم و آماده دریافتش نبود ....من تغییر کردم و ایکس بزرگ هم از راه دیگرو دوری ، با من هم مسیر شد و این خودش یه معجزه بود ....یه روز سال ۱۴۰۱ یه دعا زیر بارون کردم و دو یه روز بعدش چیزی ناگهان به ذهنم رسید که زمینه ساز ِ مستجاب شدن دعام بود .... و آدمی وارد ژندگی ایگرگ کوچیک شد که انگار خدا سفارشی واسه مون ساختتش و چقدر دیدن تک تک رفتارهای این خانواده قشنگ بود ❤همین ندای حسن . همیشه اون شکلی که به نظر می رسه ٬ نیست...ادامه مطلب
ما را در سایت همیشه اون شکلی که به نظر می رسه ٬ نیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6malakitia بازدید : 14 تاريخ : دوشنبه 25 دی 1402 ساعت: 13:00

۱۳ دی ماه شب ، برای اولین بار کشک بادمجون درست کردم ^_^

عاشق طعمش ام . واقعا با رسپی خودم خیلی بیشتر. دوستش دارم

خداییش آشپزی خیلی وقت گیره ولی خوبیش اینه دقیقا ریز به ریز مسائلش رو آدم به سلیقه خودش پیش میبره و طعمش هم براش دلچسب تره همیشه اون شکلی که به نظر می رسه ٬ نیست...

ما را در سایت همیشه اون شکلی که به نظر می رسه ٬ نیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6malakitia بازدید : 20 تاريخ : يکشنبه 17 دی 1402 ساعت: 15:18