این داستان : هیس , ساکت !

ساخت وبلاگ
این داستان : هیس , ساکت !

در روز بارها پیش میاد تا مرز پرسیدن سوال از کسی میرسم ولی همون لحظه ی آخر سوالمو قورت میدم . طبیعتا هر کدوم از ما هر چقدرم از کنجکاوی به دور باشیم , بازم دوست داریم یه مسائلی رو در مورد اطرافیانمون بدونیم . ولی کی میدونه؟ شایه یه سوال از نظر خیلی ها عادی , یه نفر رو چقدر ناراحت کنه ,شاید خاطراتی یادش بیاد که دفنش کرده یا هر چی !کمترین حس بدش اینه که اون شخص حس کنه حریم شخصیش به خطر افتاده. 

+ تاريخ دوشنبه بیست و هفتم شهریور ۱۳۹۶ساعت 12 نويسنده x |
همیشه اون شکلی که به نظر می رسه ٬ نیست...
ما را در سایت همیشه اون شکلی که به نظر می رسه ٬ نیست دنبال می کنید

برچسب : داستان, نویسنده : 6malakitia بازدید : 110 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1396 ساعت: 12:04